این مطلب را به دقت بخوانید  و برای لحظاتی دل از دنیا بکنید



وقتی از حرم برمی گشت آقا از حرم که می خواست برگردد مشت هایش را می بست و دیگر باز نمی کرد تا برسد خانه  و روی سر بچه ها دست بکشد. آیت الله بهجت را می گویم

چند ساعت مانده بود به اذان صبح طبق معمول  بلند شده بود برای تجدید وضو هوا خیلی سرد بود از اتاق بیرون رفته بود آنجا خورده  بود زمین و دیگر نتوانسته  بود بلند شود چند ساعت بعد که آقا را پیدا کرده بودند دیده بودند در حالی که بدنش از سرما خشک شده همان طور که روی زمین افتاده  دارد ذکرهایش را می گوید گفته بودند خب چرا صدا نکردید؟ گفته بود خب  نخواستم اذیت بشوید آیت الله بهجت را می گویم

 
ادامه نوشته

آخر زمان



مواظب باشیم...!!
نگه داشتن دین و ایمان در آخرالزمان...
مثل نگه داشتن ذغال گداخته در کف دست است

امام علی(ع)میفرمایند: هر نگاه هوس آلود به نوامیس مردم از 70 ضرب شمشیر زدن به من علی بد تر است

پاسخ آیت ‌الله بهجت به پرسش‌هایی درباره امام زمان(عج)

آیت الله بهجت ره


آیت ‌الله العظمی بهجت(ره) در کتاب «پرسش‌های شما، پاسخ‌های آیت‌الله بهجت» به سۆالاتی در خصوص مسجد جمکران قم پاسخ گفته است که مطالب آن به اختصار برای علاقه‌مندان بیان می‌شود.

1- اگر کسی حاجت و یا مشکلی داشته باشد آیا صحیح است که به مسجد مقدس جمکران برود و در این مکان به امام زمان علیه‌السلام متوسل شود؟

- عده‌ای از پاکان و نیاکان با حضرت صاحب(عج) سۆال و جواب می‌کنند و حاجت می‌طلبند و جواب می‌گیرند، و در مسجد جمکران صدای آن حضرت را نیز می‌شوند!

آقایی را که در بیداری دیده بودم، در خواب به من فرمود: چرا به مسجد جمکران نمی‌آیی؟!

 

2- آیا آن حضرت خودشان هم به مسجد مقدس جمکران تشریف می‌آورند؟!

- آقایی که زیاد به مسجد جمکران می‌رود، می‌گفت: آقا را در مسجد جمکران دیدم. به من فرمود: به دل سوخته‌گان ما بگو برای ما دعا کنند! بعد یک مرتبه از نظر غایب شد! نه اینکه راه برود و کم کم از نظرم غایب شود! همین آقا، هفته قبل از آن هم حضرت را در خواب دیده بود.

یکی از سادات که عمامه هم ندارد و روضه می‌خواند و مساله می‌گوید، اخیرا هم نزدیک مسجد جمکران خانه گرفته و همان جا زندگی می‌کند، مکرر آن حضرت را دیده که پس از بیرون آمدن از مسجد جمکران غایب می‌شوند.

 


ادامه نوشته

هیچ کس همراه نیست .... تنهای آخر


چقدر باحاله این قوه تخیل
می تونی هرچی رو که می خوای تصور کنی، می تونی با ذهنت تو دنیایی زندگی کنی که همه چیز همون جوریه که تو دوست داری...
اما الان می خوام تو خیالم چند دقیقه خودم رو بذارم جای امام زمان(عج) و بعد مثلا از دید ایشون بین مردم زندگی کنم؛
تو خیابون ها قدم بزنم، برم بازار، برم مسجد، برم تو اینترنت و هزار تا جای دیگه!
خوب شروع می کنم:
از کنار مدرسه دخترونه رد می شم ظهره مدرسه تعطیل شده مدرسه ی خدیجه کبری(س)
خیابون ها خیلی شلوغه کنار خیابون پرشده از مادر و پدرهایی که با ماشین اومدن دنبال بچشون...
از وصف دخترخانومها که بگذریم می رسیم به آقا پسرهای جوونی که این خیابون رو با موتور می رن بالا، میان پایین، میرن بالا، میرن پایین، تک چرخ می زنن و .......و.......
میرم مسجد، مسجد امام علی(ع) وسط مسجد پنج تا شهید گمنام خاکن می شینم پای مزارشون و گریه
می کنم، اینجا دردم رو به اینها می گم، آه سربازها هم سربازهای قدیم...
بلند میشم یواش یواش خیابون ها  رو میرم بالا، میرسم به میدون انقلاب به خیابان ولیعصر(عج)،
ولی عصر؛ ای کاش اصلا اسم مرا سر در اینجا نمی زدند  چون اسم واقعیش میشه مرکز تن فروشی ولیعصر
از وصف اینترنت و سایتهاش ( دانلود فیلم های 18+ ، فروش vpn و ساکس و ........) و گیم نت و بچه هایی که صبح تاشب اینجا پلاسن و فیلم فروشی هایی که فیلم می فروشن، از اون فیلم ها ..... که بگذریم
می رسیم به شرکت عمران وشهرداری و... اوه اوه شهرداری اصلا وصفش رو اسمشه ...
می خوام یه خورده هوایی سیر کنم بالاخره مثلا امام زمانم دیگه ...
از بالا سر ساختمون ها رد میشم بشقاب هایی که مثل قارچ فرت وفرت از ساختمون ها زدن بیرون...
یکم به زمین نزدیک میشم مردمی که از بغل سطل آشغال رد میشن ولی آشغالشونو می ندازن رو زمین و رفتگر بدبخت که صبح تا شب باید این آشغالها رو جمع کنه ...
این کشور مثلا کشور شیعه نشینه ایرانه که اللهم عجل لولیک الفرج زمزمه لبشونه
اما همه با هم داد میزنن و به من می گن که یابن الحسن چشمها را باید شست جور دیگر باید دید
نه با زبانشان نه عملشان.

مظلومیت امام زمان(عج)